باد هر جا بخواهد می وزد

و صدای آن را می شنوی لیکن نمی دانی از کجا می آید و به کجا می رود، همچنین است هر که از روح متولد گردد

باد هر جا بخواهد می وزد

و صدای آن را می شنوی لیکن نمی دانی از کجا می آید و به کجا می رود، همچنین است هر که از روح متولد گردد

داستان استریت

- وقتی بچه هام واقعا کوچیک بودن، باهاشون یه بازی می کردم. به هر کدوم یه تیکه چوب می دادم و - یکی واسه هر کدوم- بعد می گفتم « اونا رو بشکنین. » البته که خیلی راحت می تونستن این کارو بکنن. اون وقت می گفتم « اونارو مثل یه دسته چوب ببندن و بعد بشکونن. » البته که نمی تونستن. بعد می گفتم « این دسته چوب... این خانواده ست.»


                داستان استریت