باد هر جا بخواهد می وزد

و صدای آن را می شنوی لیکن نمی دانی از کجا می آید و به کجا می رود، همچنین است هر که از روح متولد گردد

باد هر جا بخواهد می وزد

و صدای آن را می شنوی لیکن نمی دانی از کجا می آید و به کجا می رود، همچنین است هر که از روح متولد گردد

برای چی با من حرف نمی زنی

 

منتظر من می مونی؟

برای ژیدا کردن یک راه حل ـ ببخشید پیدا کردن یک راه حل اول باید به صورت مساله نگاه کرد. صورت مساله رو می توان از همون اول با مداد سرمه ای پاک کرد. من به هیچکس نمی گم که تو دندون هات بخیه خورده.

شب ها که بیدار هستم یعنی خواب سراغم نمیاد، باید غرغر های خودم را تحمل کنم.

دیدی این مستر دی. دودرت کرد؟ راستی اسمت چی بود؟ رُزی؟ من عاشق عاشق های در به درم.

 راز که نیست. خودت خوب می دونی اگه ژای ببخشید پای آبرو در میون باشه این آبروی توئه که داره می ره.

خواب همان بیداری است. یادم هست بنده خدایی می گفت...

باهاش چیز هم داشتی؟ اِه. خودت می دونی چی می گم.

البته تو هم باید راز من رو به هیچ کس نگی.  آبروت می ره.

کابوس خود خود زندگی واقعی ست. چاره ای جز انتظار برای هیچ نیست.

ye f az esfehan pm bede

یه وقت خر نشی بری نطق کنی. من به کنار اونا اصلن به حرفت محل نمی ذارن.

هیچ...

جواب منو ندادی؟

فلان جای من ربطی به هیچ کس نداره. می فهمی؟

هیچ...

آره؟

نظرات 2 + ارسال نظر
سمفونی شعله ها 19 شهریور 1385 ساعت 10:12 ب.ظ http://symphony-sholeha.blogsky.com/

ممنون که بهم سر زدی

دریاباری 20 شهریور 1385 ساعت 08:34 ق.ظ

سلام و درود. آن دو بیت نخست را برداشتم. ممنون نظریه ای سازدنده شما /ازینکه به عنوان یک خواننده جدی سهم تان را در شکل دهی بهترشعر ادا نموده اید . ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد